سیب خیال

سیب خیال

دارد چکار می کند این عشق با دلم؟
با قطعه های بی سر و سامانِ پازلم

در گردبادِ زلف تو با لطفِ موج ها
چون قایقی شکسته، زمینگیرِ ساحلم

بیت الحرامِ چشمِ تو بارانی است و من
همپای حاجیانِ تو در دورِ باطلم

در کوچه های قافیه، در قابِ بیت ها
مثلِ همیشه باز تو هستی مقابلم

لبخند می زنی و نفس می کشی و بعد
حل می شود دوباره تمامِ مسائلم!

محمّد عابدینی
1392.9.11